موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید !


به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد .



همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد !


ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید !


از مرغ برایش سوپ درست کردند !


گوسفند را براي عیادت كنندگان سر بریدند !



گاو را برای مراسم ترحیم کشتند .


و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می كرد و به مشکلی كه به دیگران ربط نداشت فكر میكرد...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:, | 18:23 | نویسنده : کژال |



روش زندگی....

 





دو قطره آب كه به هم نزديك شوند، تشكيل يك قطره بزرگتر ميدهند...



اما دوتكه سنگ هيچگاه با هم يكی نمی شوند !



پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشيم،


فهم ديگران برايمان مشكل تر، و در نتيجه


امکان بزرگتر شدنمان نيز كاهش می یابد...




آب در عين نرمی و لطافت در مقايسه با سنگ،


به مراتب سر سخت تر، و در رسيدن به هدف خود


لجوجتر و مصمم تر است.

 

سنگ، پشت اولين مانع جدی می ايستد.



اما آب... راه خود را به سمت دريا می يابد.



در زندگی، معنای واقعی



سرسختی، استواری و مصمم بودن را،


در دل نرمی و گذشت بايد جستجو كرد.


گاهی لازم است كوتاه بيايی...


گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست


و عبور کرد


گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...


گاهی نگاهت را به سمت ديگر بدوز که نبینی....


ولی با آگاهی و شناخت


وآنگاه بخشیدن را خواهی آموخت...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:, | 18:15 | نویسنده : کژال |

مدیریت صحیح

در یكی از دانشگاه‌های تورنتو (کانادا) مد شده بود دخترها وقتی می‌رفتند توی دستشویی، بعد از آرایش کردن آینه را می‌بوسیدن تا جای رژ لبشون روی آینه

دستشویی بمونه. مستخدم بیچاره از بس جای رژ لب پاک کرده بود خسته شده بود. برای همین، موضوع را با رئیس دانشگاه در میان گذاشت.

فردای آن روز رئیس دانشگاه تمام دخترها را جمع كرد جلوی دستشویی و گفت: کسانی که این کار را می‌کنند خیلی برای مستخدم ایجاد زحمت می‌کنند.

حالا برای این که شما ببینید پاک کردن جای رژ لب چه قدر سخته، مستخدم یک بار جلوی شما آینه را پاک می‌کنه.

مستخدم با آرامش کامل رفت دستمال رو فرو کرد توی آب توالت فرنگی، وقتی دستمال خیس شد، شروع کرد به پاک کردن آینه و از اون به بعد دیگه هیچ کس

آینه‌ رو نبوسید!


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:, | 18:11 | نویسنده : کژال |

خدای من

خدای من خداییست كه اگر سرش فریاد كشیدم

به جای اینكه با مشت به دهانم بزند

با انگشتان مهربانش نوازشم می كند و می گوید :

میدانم جز من كسیو نداری...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:خدای من, | 18:7 | نویسنده : کژال |

وقتی خدا از پشت دست هایش

را روی چشمانم گذاشت از لای انگشتش

انقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم

او منتظر است

نامش را بگویم!


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:خدا, | 18:4 | نویسنده : کژال |

تنهایی

ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ..

ﻫﻤﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ..

ﻫﻤﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻧﺪ..

ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺣﺲ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﺩﻝ ﻧﺎ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﺭﺍ ، ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺭﺍ ، ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﯾﺖ ﺭﺍ.. ...

ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ ،"ﺑﺎﯾﺪ"ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻨﺪﯼ...

ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺍﺗﺎﻗﺖ ﻣیرسی ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﺏ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ اﻣﺮﻭﺯﺕ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ!...

ﮐﺎﺵ ﺍﺗﺎﻗﺖ ﺍﻧﺒﺎﺭ ﻏﺼﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﻧﺒﻮﺩ...

ﮐﺎﺵ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﻮﺩ ، ﻧﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯾﺖ را...

                       


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:تنهایی, | 18:0 | نویسنده : کژال |

به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام،

میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟

پ نه پ منظورم کامیونو تراکتورو ایناست...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:35 | نویسنده : کژال |

یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین

دوستم میگه : معتاده؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:33 | نویسنده : کژال |

پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم

میگه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:32 | نویسنده : کژال |

اومده تو اتاق ،قابِ عکسِ رو دیوار و دیده میگه : وای داداشتــــــــــــه؟

میگم: آره

میگه : عکسشـــــــــــــه؟

میگم پـــَــ نَ پـــَـــ خودشه ، گذاشتمش رو دیوار با دمپایی کوبیدم رو صورتش، چسبیده به دیوار!!!


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:31 | نویسنده : کژال |

آب خونه قطع شده بود

بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد

می پرسه زنگ لوله هاست؟

پــــَ نه پــــــَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته..!


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:30 | نویسنده : کژال |

اگه پیشـت نبودم نگو رفیقم نیست بگو به یادمه ...

 

اگه ازت دورم نگو رفیقم دوره بگو قلبش با منه...

 


اگه نارحتت کردم نگو رفیقم نامرده بگو می بخشـمش...

 


اگه رفتم نگو رفیقم رفـت بگو زود برمیگرده...

 


اگه خوابم نگو رفیقم خوابه بـگو داره خوابمو میبینه...

 


اگه مردم نگو رفیقم مرده بگو رفته نمیذارن بیاد...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:19 | نویسنده : کژال |

از قلبم پرسیدم فرق عشق و دوستی چیه؟

جواب داد:

کار من تامین خون بدنه، سوالات چرت و پرت از من نپرس!


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:17 | نویسنده : کژال |

مرد بودن با پسر ناناز بودن فرق داره. . .

مرد بودن با پسر دماغ عملی فرق داره. . .

مرد بودن با عجقم عجقم پسرا فرق داره. . .

مرد بودن با پول بابات پز دادن فرق داره. . .

مرد بودن اینه حرفت دوتا نشه. . .

پس مرد باش نه نر...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:15 | نویسنده : کژال |

ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺧﺎﺭﺟﻴﺎ ﻭ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﻮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﻳﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ :

ﺧﺎﺭﺟﻴﺎ :
ﭘﻴﺘﺮ : ﺟﻮﻟﻴﺎ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻧﻤﻴﺮﺳﻴﻢ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺟﺪﺍ ﺑﺸﻴﻢ
ﺟﻮﻟﻴﺎ : ﭘﻴﺘﺮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻣﻲﮐﻨﻢ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﻮﺩ

ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎ :
ﺟﻤﺸﻴﺪ : ﻓﺎﻃﻲ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻴﺮﻱ ﻳﺎ ﮐﺎﺭﻱ ﮐﻨﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﻱ ؟
ﻓﺎﻃﻲ : ﺍﻟﻬﻲ ﺑﻪ ﺣﻖ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻌﺪﻳﺖ ﺧﻴﺮ ﻧﺒﻴﻨﻲ،ﺍﻟﻬﻲ ﺯﻳﺮ
18 ﭼﺮﺥ ﺑﺮﻱ ﺑﺎﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻢ ﺑﺎﺯﻱ ﮐﺮﺩﻱ ، ﺍﻟﻬﻲ ﺳﻴﺎﻩ ﺑﺨﺖ ﺑﺸﻲ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺍﻣﺎﻡ ﻏﺮﻳﺐ ، ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺟﻮﻥ ﻣﻴﺪﺍﺩﻥ ﭘﺎ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ ﮐﻨﻦ ﻣﻦ
ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﻲ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﻧﮑﺒﺖ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻧﻨﺖ...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:تفاوت, | 19:10 | نویسنده : کژال |

خدایا ...

من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت .

من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند و چشم هایش را می بندد و می گوید من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی .

همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند.

همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد.

همانی که بعضی وقت ها پشت سر مردم حرف می زند گاهی بد جنس می شود البته گاهی هم خود خواه حالا یادت آمد من کی هستم ؟؟؟

پس خودت کمکم کن...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:5 | نویسنده : کژال |

دلمــان خـوش اســت که می نویســیم


و دیگــران می خـواننــد


و عــده ای می گـوینــد

آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند


و بعضــی مـی خنــدنـد


دلمــان خـوش اســت


به لــذت هــای کــوتـاه

به دروغ هــایی که از راســت


بـودن قشنــگ تـرند


به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند


یـا کســی عاشقمــان شــود


با شــاخه گلی دل می بنــدیـم


و با جملــه ای دل می کــنیم


دلمــان خـوش می شــود


به بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـی


و وقــتی چیـــزی مـطابـق مــیل مــا نبــود

چقـــدر راحـت لگـــد می زنیـــم


و چــه ســــاده می شـکــنیم


همــــه چیـــز را...


واقعا چرااااااااااااااااااااااا

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, | 19:3 | نویسنده : کژال |

یکی از روش های آزار و اذیت ما در اون زمان این بود که یه سوزن لای انگشتمون جاسازی میکردیم و سعی میکردیم در نهایت ادب با دیگران دست بدیم...

اینقده حاال میداد که نگو... یادتونه؟؟؟


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:, | 23:48 | نویسنده : کژال |

یه نفر نصفه شب بیدار میشه میره آب بخوره

.

.

.

کجا میای ؟ آب خورد خوابید دیگه !

فک‌کردی میخواد کاری کنه که تو بخندی؟مگه مردم بیکارن نصفه شبی...!

نکنه دنبال جوک خاک برسری میگردی؟

هاااااااااااااااااااااااان؟

تسبیح من کوووووووووووووووووووو؟

باهاش بکوبم تو سرت دیگه نری سراغ این چیزا؟

عجب دوره و زمونه ای شده..

خجل شید...


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:, | 23:46 | نویسنده : کژال |

لوازم آرایش چیست?؟؟

.

.

.

 

ابزار شعبده بازی با قابلیت تبدیل لولو به هلو !!!


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:, | 23:42 | نویسنده : کژال |

میگن واس کسی بمیرکه برات تب کنه ... . . .

. . کسی تب نکرد ؟! . . . . .

سرفه چی ؟! . . .

. . عطسه هم نبود ؟! . . . . .

سکسکه ؟! . . . . .

اصلن کسی هست ؟؟؟

برم ؟!

حساسیت فصلی هم قبوله !... .

خدایا دستت درد نکنه به ما که رسیدی همه روشفا دادی !!!


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:, | 23:39 | نویسنده : کژال |

ساعت ۵-۴ صبح زنگ زده

گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم

میگه خواب بودی؟

پ نــه پ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم.

لبخندزبان درازیلبخند

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:, | 17:31 | نویسنده : کژال |

مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر.

اگر کسی تو را پشت خط گذاشت تا به تلفن دیگری پاسخ دهد تلفن را قطع کن.

هیچوقت به کسی که غم سنگینی دارد نگو " می دانم چه حالی داری " چون در واقع نمی دانی.

یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است.

هیچوقت به یک مرد نگو موهایش در حال ریختن است. خودش این را می داند.

از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.

در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای درست قضاوت نکن.

وقتی از تو سوالی را پرسیدند که نمی خواستی جوابش را بدهی، لبخند بزن و بگو: "برای چه می خواهید بدانید؟"

هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن.

هیچوقت پایان فیلم ها و کتابهای خوب را برای دیگران تعریف نکن.

وقتی احساس خستگی می کنی اما ناچاری که به کارت ادامه بدهی، دست و صورتت را بشوی و یک جفت جوراب و یک پیراهن تمیز بپوش. آن وقت خواهی دید که نیروی دوباره بدست آورده ای.

راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن.

هیچوقت از بازار کهنه فروشها وسیله برقی نخر.

شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه حساب بانکی ات غنی سازد.

هر وقت فرصت کردی دست فرزندانت را در دست بگیر . به زودی زمانی خواهد رسید که او اجازه این کار را به تو نخواهد داد.

چتری با رنگ روشن بخر. پیدا کردنش در میان چتر های مشکی آسان است و به روزهای غمگین بارانی شادی و نشاط می بخشد.

وقتی کت و شلوار تیره به تن داری شیرینی شکری نخور.

هیچوقت در محل کار درمورد مشکلات خانوادگی ات صحبت نکن.

وقتی در راه مسافرت، هنگام ناهار به شهری می رسی رستورانی را که در میدان شهر است انتخاب کن.

در حمام آواز بخوان.

در روز تولدت درختی بکار.

طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند.

بچه ها را بعد از تنبیه در آغوش بگیر.

فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی شوی.

ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن.

هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.

هرگز در هنگام گرسنگی به خرید مواد غذایی نرو. اضافه بر احتیاج خرید خواهی کرد.

فروتن باش، پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.

از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بترس.

فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی می رود که برای رسیدن به آن تلاش می کنند .


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:اگر بخونی ضرر نمیکنی,,,, | 1:59 | نویسنده : کژال |

تنهایی

پیرمرد از صدای خر و پف پیر زن هر شب شکایت داشت !

پیر زن هرگز نمی پذرفت ...

شبی پیر مرد آن صدا را ضبط کرد که صبح حرفش را ثابت کند ...

اما صبح پیر زن دیگر هرگز بیدار نشد ...

و آن صدای ضبط شده لا لایی هر شب پیر مرد شـــد ...


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:تنهایی, | 1:56 | نویسنده : کژال |

پدر

ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﻧﮏ ﺑﻮﺩﻡ !


ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ ﺍﻭﺭﺩ ﺁﺧﺮﺍﯼ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺑﻮﺩ ، ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻦ .


ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ﻭﻗﺘﺶ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﺏﺭﯾﺰﻡ !


ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ !


ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟ !


ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺴﺮ ﻫﺮ ﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ ! ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺎﻧﮏ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ !


ﯾﻪ ﭘﻨﺞ ﺩﯾﻘﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭﻧﺠﻮﺩﻩ


ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ ...


ﺑﻠﻨﺪﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮﯾﻠﺸﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ :


ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ ..


ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ ...


ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ !


ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ ...


ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ


ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ !


ﮔﻔﺘﻢ :


ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﭽﺖ ﺑﻮﺩ ...


ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺑﭽﻪ ﭘﺪﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩﯾﻪ ﮐﻪ ﺣﻼﻝ ﻣﺸﮑﻼﺗﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﻮ
ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ


ﺧﻮﺏ ﻧﺒﻮﺩ ﻃﺮﺯ ﻓﮑﺮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩ !


ﭘــﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺑﻲ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺯﻳﺮ ﭘﺎﻳﺖ ﻧﻴﺴﺖ ...


ﺑﻲ ﻣِﻨَﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻏﺮﻳﺒﮕﻲ ﻫﺎﻳﺖ ﻣﻲ ﮔﺬﺭﻱ ﺗﺎ ﭘﺪﺭ ﺑﺎﺷﻲ ...

ﻭ ﭘﺸﺖ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻳﺖ ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻲ ﮐﻨﻲ ...


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:, | 1:55 | نویسنده : کژال |

به سلامتی پسری که پولهای مچاله شدشو اروم گذاشت جلوی فروشنده و گفت:

برای روز پدر یک کمربند می خوام..

فروشنده:

چه جنسی باشه؟

پسر کوچولو:

....

...

..

.

فرقی نمیکنه فقط دردش کم باشه...


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:عشق, | 1:49 | نویسنده : کژال |

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.


زن: یواش تر برو, من می ترسم.


مرد : نه, اینجوری خیلی بهتره.

 

 

زن : خواهش میکنم, من خیلی می ترسم.

مرد : خوب, اما اول باید بگی که دوستم داری.

زن : دوستت دارم, حالا میشه یواش تر برونی.

مرد : منو محکم بگیر.

زن :....

خوب حالا میشه یواش تر بری.

مرد : باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری, آخه نمیتونم

راحت برونم. اذیتم میکنه.
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه

آفرید.
در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد, یکی از دو سرنشین
زنده ماند و دیگری درگذشت.
 
مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون

اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای

آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند.

برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:نهابت عشق, | 1:45 | نویسنده : کژال |

خونمون مهمون اومد

وقتی در رو بازکردم دخترشون قدش حدودیک و نود بود

وقتی کفشش رو درآورد یک و هفتاد وپنج شد ،

اومد توی خونه گل سرش رو برداشت شدیک و پنجاه

نگرانم کم کم محو بشه !


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:مهمون, | 1:25 | نویسنده : کژال |

خودتو نخود هر آشی نکن!

یه روز گاو پاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه کشاورز دامپزشک میاره . دامپزشک میگه اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش بایسته گاو رو بکشید گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه بلند شو بلند شو گاو هیچ حرکتی نمیکنه... روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه بلند شو بلند شو رو پات بایست باز گاو هر کاری میکنه نمیتونه بایسته رو پاش روز سوم دوباره گوسفند میره میگه سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی . گاو با هزار زور پا میشه..صبح روز بعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه گاو رو پاش وایساده جشن میگیریم ...گوسفند رو بکشید.

نتیجه اخلاقی: خودتو نخود هر آشی نکن...


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:خودتو نخود هر آشی نکن!, | 1:15 | نویسنده : کژال |

اول دبستان!

اﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

اول راهنمایی:تو دیگه دبستانی نیستی ﮐﻪﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

اول دبیرستان: تو دیگه راهنمایی نیستی ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺘﯽﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ :ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ بابات ﻧﯿﺴﺖﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﻣﺠﺮﺩﯼ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﻣﺘﺎﻫﻠﯽ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺠﺮﺩ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﭘﯿﺮﯼ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺎﺕ ﻟﺐ ﮔﻮﺭﻩ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!

ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ :ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨوای بکنی....

و... اینگونه بود که ما هیچ غلطی نتونستیم بکنیم!


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:هیچ غلطی,,,, | 1:12 | نویسنده : کژال |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.